سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خود رأیی ات تو را می لغزاند و در مهلکه ها سرنگون می سازد . [امام علی علیه السلام]
مهدی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • نیچه ((انسان در ورطه های پوچی به دنبال موجودی که به زندگی او معنا ببخشد سرگردان است. انسان همیشه موجود ممکن است که به دنبال ضرورت است

    نیچه فریاد زد ((خدا مرده است ایا در پوچی مطلق نیستیم)

    نیچه با اعلام مرگ خدا در دنیای جدید فرجام ان را نیز پیشگویی کرد با از بین رفتن خدا فضایی از نیستی در برابر انسان ها گشوده میشود نگاهی که انسان باید بنای بیهوده معنا داری خویش رابر ان احداث کند.



    جاوید ::: پنج شنبه 85/7/6::: ساعت 1:4 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     میزان‌ پذیرش‌ جهانی‌ نسبت‌ به‌ بحث‌ مهدویت‌ چگونه‌ است‌؟

    مجلة‌ نیوزویک‌  (News week) ، 23 آگوست‌ 1999، گزارش‌ ویژه‌ دارد و یک‌ جمله‌ بسیار مهم‌  What must be done?  (چه‌ باید کرد؟) انسان‌ به‌ بحران‌ رسیده‌ و انسانی‌ که‌ به‌ بحران‌ برسد ناخودآگاه‌ چشمش‌ به‌ آسمان‌ است‌ و آینده‌رسالت‌ شناساندن‌ امام‌ زمان‌، امام‌ حسین‌ و امام‌ علی‌، علیه‌السلام‌، به‌ جهان‌ کم‌ از شناسایی‌ آنها توسط‌ خود ما نیست‌. منتهی‌ نوع‌ بیان‌ بسیار مهم‌ است‌.

    رسانه‌های‌ ما در برابر این‌ مسأله‌ چه‌کار می‌توانند بکنند؟

    یک‌ نماینده‌ از صدا و سیما، یک‌ نماینده‌ از سازمان‌ تبلیغات‌ اسلامی‌ و وزارت‌ ارشاد و حوزه‌ هنری‌ و دیگر جاهایی‌ که‌ درگیر این‌ مسأله‌اند بیایند و برای‌ آنها جا بیندازیم‌، چرا غرب‌ ماتریکس‌، آرماگدون‌ و روز استقلال‌ را می‌سازد،  اینها دارند روی‌ آینده‌ کار می‌کنند. اگر دارند کار می‌کنند یعنی‌ مهم‌ است‌. وقتی‌ دارند «یا مهدی‌» را می‌سازند یعنی‌ برایش‌ مهم‌ است‌. دقیقاً ما معادل‌ آن‌کار، کار ارزشی‌ و اثباتی‌ بکنیم‌. این‌ نیاز به‌ یک‌ تیم‌ تخصصی‌ دارد. ولی‌ مهمتر از تیم‌، جا افتادن‌ ضرورت‌ کار است‌. یعنی‌ این‌ کار ضرورتش‌ هنوز برای‌ آقایان‌ تعریف‌ شده‌ نیست‌ و پی‌ نبرده‌اند. حالا نمی‌دانم‌ کوتاهی‌ ما بوده‌، آقایان‌ وقت‌ ندارند و به‌ روزمرگی‌ افتاده‌اند.

    چطور در این‌ زمان‌ که‌ غرب‌ مردم‌ را به‌ غیر فطریات‌ عادت‌ داده‌ می‌توان‌ چنین‌ مطالبی‌ را عرضه‌ کرد؟

     در بررسیهایی‌ که‌ کرده‌ام‌ روشن‌ شده‌ که‌ امروز دنیا به‌ خستگی‌ رسیده‌، یکی‌ از ویژگیهای‌ لذت‌ جسمی‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ پس‌ از مدتی‌ به‌ خستگی‌ می‌رسد. اینکه‌ خود غربیها و شرقیها داد می‌زنند چه‌ باید کرد؟  (What must be done)    و یا اینکه‌ وقتی‌ در امریکا اعلام‌ می‌شود که‌ می‌خواهیم‌ تظاهرات‌ کنیم‌ برای‌ اینکه‌ خدا برگردد، اینقدر استقبال‌ می‌شود یعنی‌ پذیرش‌ وجود دارد. درست‌ است‌ که‌ غرب‌ دارد تمایل‌ به‌ دنیا را در وجود آنها نهادینه‌ می‌کند امّا اینها وقتی‌ با خودشان‌ خلوت‌ می‌کنند، می‌فهمند که‌ دارند خطا می‌کنند و این‌ یک‌ زمینه‌ به‌ شما می‌دهد، امّا برمی‌گردیم‌ به‌این‌ طرف‌ قضیه‌. لذا باز تکیه‌ می‌کنم‌ که‌ زمینه‌ هست‌. امّا این‌طرف‌ چطور عمل‌ کنند آن‌ مهم‌ است‌. شما قرآن‌ را نگاه‌ کنید قرآن‌ می‌خواهد در سورة‌ بقره‌ منافق‌ را شرح‌ بدهد، شناخت‌ منافق‌ ساده‌ نیست‌، مؤمن‌ ساده‌ است‌ چون‌ نور درون‌ به‌ بیرون‌ می‌زند، کافر هم‌ شناختش‌ ساده‌ است‌ به‌قول‌ عوام‌ قیافه‌اش‌ تابلو می‌شود، انسان‌ تا نگاه‌ می‌کند متوجه‌ می‌شود. امّا منافق‌ به‌صورت‌ نور است‌ و سیرت‌ نار. قرآن‌ می‌خواهد شرح‌ بدهد می‌داند مشکل‌ است‌، لذا می‌گوید:

     مثلهم‌ کمثل‌ الذی‌ استوقد ناراً.
    این‌ زبان‌ قرآن‌ است‌ که‌ ما باید آن‌ را کشف‌ کنیم‌.
     ما می‌توانیم‌ از این‌ سیستمها استفاده‌ کنیم‌. مثلاً ازدواج‌ پدر بزرگوارشان‌ با نرجس‌ خاتون‌، اصلاً مغفول‌عنه‌ است‌. می‌دانید از آن‌ چه‌ رمانی‌ می‌شود ساخت‌؟ فیلم‌ امام‌ علی‌ واقعاً تأثیر گذاشت‌، برخی‌ کشورها تقاضای‌ خریدش‌ را کرده‌اند، ولی‌ باید روی‌ این‌ کار شود


    جاوید ::: پنج شنبه 85/7/6::: ساعت 12:58 عصر
    نظرات دیگران: نظر

     
    یادش بخیر بچّگیا،شیطونیا، تموم ِ پنهون کاریا
     
    بازی ِ گرگم به هوا، کباب کباب،تموم اسباب بازیا
     
    لوس شُدَنا،خندیدَنا، دوس داشتنی های ِ راستَکی
     
    عیدی گرفتن از همه،پول تو جیبی،بستَنیای آبکی
     
    یادش بخیر مادر بزرگ،با قصّه های جورواجور
     
    حرف زَدن از گذشته ها،از زَمونای خیلی دور
     
    یادش بخیر اُون زَمونا خنده هامون راستکی بود
     
    گریه هامون یه لحظه وُ، کینه تو هیچ دلی نبود
     
    مرزیُ حدّی که نبود، پَر می زدیم توی خیال
     
    می رسیدیم به سادگی، به آرزوهای محال
     
    می شد تو اُون روزای خوب،خدارُ حس کردِشُ دید
     
    می شد بدونِ پلّه رفت، از آسمون ستاره چید
     
    می شُد تو اُون عالمِ سبز، رو پُشتِ اَبرا بشینیم
     
    گل دادن ِ درختارُ، تو فصلِ سرما ببینیم
     
    راستی عجب عالَمی بود، پُر بودیم از فصل بهار
     
    دنیا رُ رَنگی می دیدیم، قشنگُ پُر نقشُ نگار
     
    دُنیای ِ خوبی بود ولی، حیف که تموم شُدُ گُذشت
     
    مثلِ یه موج از سرمون،گذشتُ دیگه بر نگشت
     
    حالا دیگه قد کشیدیم، پَُر شدیم از رنگُ ریا
     
    غرق شدیم تو عالم ِ، زرنگیا، دُرنگیا
     
    کاشکی می شد ما آدما، بچه می موندیم تا ابد
     
    دل می دادیم به چَن تا گَل،یا چن تا سیب تو یِه سَبد...
     
     
     

        شاعر: مهدی اکبری


    جاوید ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 6:21 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    ارزشمندترین چیزهای زندگی معمولا دیده نمیشوند ویا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند.
    پس از 21 سال زندگی مشترک همسرم از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم. زنم گفت که مرا دوست دارد ولی مطمئن است که این زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
    زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم مادرم بود که 19 سال پیش از این بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن 3 بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
    آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیر منتظره را نشانه یک خبر بد میدانست.
    به او گفتم: بنظرم رسید بسیار دلپذیر خواهد بود که اگر ما دو امشب را با هم باشیم. او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
    آن جمعه پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم کمی عصبی بودم. وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود کتش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، موهایش را جمع کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود. با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند و نمیتوانند برای شنیدن ما وقع امشب منتظر بمانند.
    ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود. دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم. هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من می نگرد، و به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند. من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.
    هنگام صرف شام مکالمه قابل قبولی داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم.
    وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.
    وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم خوش گذشت؟ من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
    چند روز بعد مادر م در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
    کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید.
    یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود: نمیدانم که آیادر آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای 2 نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.
    در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم. هیچ چیز در زندگی مهمتر از خدا و خانواده نیست.
    زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.
    این متن را برای همه کسانی که والدینی مسن دارند بفرستید. به یک کودک، بالغ و یا هرکس با والدینی پا به سن گذاشته. امید امروز بهتر از دیروز و فرداست.


    جاوید ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 6:1 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    خدایا سلام
    گرچه نیمه شب وقت شب وقت ِ سلام و احوال پرسی نیست اما ستاره ها میگویند تو سلام کردن را دوست داری . امیدوارم که به حرفای دل من گوش کنی چرا که خودت گفته ای گاهی غضب میکنی و گاهی نعمت میدهی و گاهی گناهان منو میبخشی خدایا امشب منو ببخش و با دیدی متفاوت به حرفام گوش بده پروردگار مهربان دیگر بریده ام و گنگ و سرگردانم. از آدمکهایی که حتی با نگاهشون آزارم میدند خسته شدم از دو رنگیا, دو روییها . خودم نمیدونم کی هستم و چی میخوام ای کاش صبر و تحمل این بحرانها رو بهم میدادی خدایا من که از آهن و سنگ نیستم من میشکنم میسوزم و به خاک می افتم. گر چه به ظاهر ایستاده ام ولی بی سر پناه به همه جا سرک میکشم 
    درد من , درد ما,  بحران بی هویتی ست که در فراز و نشیبهای زندگی گم شده فرهنگ و عاطفه و عشقی  که در طعم قرصها و دود نفرینی افیون فراموش شده و من ِ باغبان مانده ام و گلهای خشک و علفهای هرز ِ سر به فلک کشیده
    خدایا یاریم کن تا همان خوب ِ با خدای دیروزی باشم
    نامه ام را به قاصدکی میدهم تا برایت بیاورد با من باش و در رحمتت را بگشا که بی تو به این حال افتادم     
     



    جاوید ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 5:57 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    عمر جاودانه کفاف رسیدن به مقصد آخرت را نمیدهد

    آنهاییکه با من و شما ” راه ” نمی آیند ، برای دیگران می دوند 

    گناه کلاغ چیست که هر وقت می خواهد چهچه بزند صدای قارقار از گلویش بیرون می آید

     اگر خودم هم مانند ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم .

    خواب غفلت احتیاج به بستر ندارد

    آب تنبل روانهء  چاله می شود

    بعضی ها ، به خودشان دروغ می گویند و بعضی به دیگران ، شما چه می کنید

    گل تشنه در هوای بارانی انتظار باغبان را نمی کشد



    جاوید ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 5:51 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    دعا و مناجات گفتگوی عاشقانه با خداوند یگانه است. دعا غذای روح ماست. هنگامی که انسان به دعا می نشیند نیتش ابراز عشق به محبوب است و نه  ترس از جهنم و امید بهشت. انسان اگر با نیت خالص و اعتقاد راسخ به فضل و عنایت حق به دعا بنشیند خداوند دعای او را پاسخ می دهد. دعا زبان مشترک تمام انسان ها برای ارتباط با خالق مهربان است.
     



    جاوید ::: یکشنبه 85/6/26::: ساعت 11:39 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    -+-+-+-+-+-+-
    روز قیامت خدا به مردا میگه: اونایی که زن ذلیل بودن سمت چپ بقیه سمت راست. همه میرن سمت چپ فقط یکی نمیره. خدا بهش میگه چرا تو نرفتی اونور؟ میگه: خانومم گفته اینجا وایسا
    -+-+-+-+-+-+-ااینم سریال نرجس



    جاوید ::: یکشنبه 85/6/26::: ساعت 10:41 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    با سلام خدمت شما خوشحالم که به وبلاگ من سر زدید نیمه ی شعبان هم گذشت نیمه ی شعبان هم مثل سال های دیگر با شور ونشاط وخوشحالی مردم همراه بود ومردم همه جا را ازین میبستند وچراغونی میکردند اما در این میان من از یک مسئله خیلی ناراحت شدم که بجای اینکه دل امام زمان را خوشحال کنند تیری بر قلب امام زمان میزدند در بعضی جاها عده ای افراد جاهل به دین یاجاهل مسلک که منتظر خالی کردن عقده های خودشان هستند به رقص وگذاشتن اهنگ های انچنانی روی میاورند ووقتی از انهاسوال میکنیم چه چرا چنین کاری را میکنید میگویند باید شادی کرد کسی با شادی مخالف نیست ولی اقلا در روز نیمه ی شعبان چنین کاری نکنین چون به کام خودشان میشود وبه نام امام زمان این یک بدعتی است که تازگی ها به وجود امده من از شما درخواست دارم که اقلا اگر چنین مراسمی را در نیمه ی شعبان دیدید در ان شرکت نکنید ودر صورت امکان به انها تذکر دهید با تشکر از شما نظر فراموش نشود

    جاوید ::: یکشنبه 85/6/26::: ساعت 10:40 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    در کتاب مقدس انبیاومشایخ را به نیکی نام میبرند ولی کارهای غیر اخلاقی به انها نسبت میدهند مثلا یک قتل عام را به یوشع بن نون نسبت میدهند

    وهمچنین داود باهمسر یکی از سربازانش زنا کرد ومقدمات قتل سربازش را فراهم کرد

    به ابراهیم نسبت بی غیرتی میدهدو.......پیروان سنتی کتاب مقدس موارد فوق را توجیح کردند برای مثال درباره ی قتل عام یوشع بن نون میگفتند که ان اقوام در اثر گناهکاری استحقاق این مجازات را داشتند و.....اما نقادان کتاب مقدس که مجبور بودند این کتاب را مثل بقیه ی کتاب های دیگر ببینند در نتیجه به انتقاد از مسائل فوق پرداخته وانها را زیر سوال میبرند

    اما اسلام گنا هکار بودن پیامبران را قبول ندارد چون در صورت گناهکاری پیامبران دیگر از مردم میشود چه انتظاری را داشت چون اگر خداوند کسی را به رهبری یک ملتی بر می انگیزد ان رهبر باید از هر گناه واشتباه مصون باشد چون مردم پیرو ان شخص هستند وافعال وکردار او وهمچنین گفتار او معیار کارهای خودشان است وافعال او را درست وگفتارش را راست میپندارند چون او نماینده ی خداوند برای اندرز دادن مردم است بر روی زمین بنا براین پیامبران گناه نمیکنند

    بر خلاف ان چیزی که مسیحیان میگویند وهمچنین مسلمانان خوردن میوه ی بهشتی توسط حضرت ادم را گناه محسوب نمیکنندونخوردن ان میوه رابرای حضرت ادم بهتر میدانند نه اینکه مثل مسیحیان بگوییم که همه ی فرزندان ادم از زمانی که متولد میشوند گناهکار هستند بخاطر اینکه حضرت ادم ان میوه ی بهشتی را خورده است وبا امدن مسیح وبه صلیب کشیدن او همه ی گناهان انسان پاک شده است بلکه ما معتقدیم که اصلا حضرت مسیح به صلیب کشیده نشده است بلکه او به اسمان رفته است و همراه امام عصر (عج)برای گسترش عدل به زمین باز میگردند من در مورد مسیحیت خیلی تحقیق کردم وحتی با مسیحیان ارتباط داشتم واز انها در مورد دینشان از انها سوال میکردم ولی اصلا مسیحیت با اسلام قابل تطبیق نیست فقط کافی است شما قران را با انجیل بخوانید فرق این دو را متوجه میشویدحالا کدام بیشتر با عقل جور است مسیحیت یا اسلام! فقط من به دوستان مسیحی توصیه میکنم اگر خواستند در مورد اسلام تحقیق کنند اسلام را واقع بینانه واز اول تا اخر مطالعه کنند ودر این مورد کتاب های شهید مطهری را بخوانند ببخشید که خستتون کردن نظر یادتون نره

     

      

     

     



    جاوید ::: یکشنبه 85/6/26::: ساعت 10:39 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2   3      >
    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 15
    بازدید دیروز: 5
    کل بازدید :104759

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    مهدی
    جاوید
    از این بیهوده چرخیدن چه حاصل؟پیاده میشوم دنیا نگه دار......!

    >> پیوندهای روزانه <<
    کسب درامد به راحتی درخانه [144]
    [آرشیو(1)]

    " style="cursor:hand" onclick=toClip(dlsrc.value);>

    >> <<
    مهدی

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>موسیقی وبلاگ<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<